حقوق بشر یعنی چه؟

 حقوق بشر یه چیز خیلی باحاله! با همین تعریف به افغانستان اومدن و …….. نفر بشر رو کشتن برای دفاع از حقوقشون! عرق نجس سربازاشون خشک نشده بود که سوار هلیکوپتراشون شدن تاختند به سراغ بشر عراقی. تا حقوقشون رو تقدیم حضورشون کنن! اینقده ازشون کشتند تا مطمئن بشن که دیگه حتما به حقوقشون رسیدن! بمب ۱۰ تنی به نام مادر بمب ها ! هم ابزار مناسبی بود برای اجرای این مدل از حقوق بشر!

نمی دونم چرا این مدل حقوق بشر من رو یاد معلم بد اخلاق کلاس چهارمم می اندازه! (اسمشم که میاد دوباره مو به تنم سیخ میشه از بس که آدم خوبی بود اون خدا بیامرز!). خدا بیامرز دست بزن خوبی داشت . فحش هاش هم که ابداعی بود.اصلا خدابیامرز در دادن فحش صاحب سبک بود! و البته چه نقش مثبتی هم داشت در تربیت نسل ما! اون زمان هم که مثل الان نبود که توی مدرسه ها بچه ها رو تنبیه نکنند. اصلا معلمی که دست بزن نداشت رو خود آموزش و پرورش هم آدم حساب نمی کرد! برای همینه که ما بچه های نسل قبل اینقذه! با ادب تشریف داریم و بچه های این دور و زمونه روز به روز بی ادب تر و نچسب تر و لوس تر و ننر تر می شن! (آیکن حالت تهوع !)
کجا بودیم؟
آهان توی این کلاس ما یه بچه تنبلی هم بود که شده بود همدم این معلمه! اصلا اون روزایی که این بچه کار بدی هم نمی کرد معلمه برای اینکه یک مانور قدرتی توی کلاس داده باشه حد اقل با خط کش یدونه توی سر این نگون بخت می زد!
جالبی قضیه اینجا بود که این معلمه هر وقت می خواست کسی رو تنبیه کنه از یه لفظی استفاده می کرد شبیه به شعار های ایدئولوژیک رسانه ها و سیاست مداران آمریکا و انگلیس!
حق!!!
اصلا برای اولین بار من با کلمه حق اونجا بود که آشنا شدم! تا مدت ها هم فکر می کردم حق یعنی خط کش!!
اون خدابیامرز خط کش رو بر می داشت و داد می زد: فلانی بیا اینجا تا حقت رو بزارم کف دستت! ولی نمی دونم چرا با خط کش میزد توی سرش به جای دستش؟! از بچگی این سوال توی ذهنم بود که خوب حق یعنی این خط کش بلنده! پس باید بگه حقت رو بزارم کف سرت! پس چرا نمیزنه به دستش میزنه توی سرش!!!
بگذریم.
مدتها گذشت که بنده به صورت خیلی اتفاقی و کاملا تصادفی فکر کردم! که متوجه شدم که معنی کلمه حق چیز دیگه ای غیر از تنبیه!
تا اینکه به قول جرج بوش پسرٰ نوبت که جنگ های صلیبی دوم رسید با مسلمونا. و استکبار جهانی دوباره شروع کرد به دادن حقوق خلق الله! البته این بار نه با خط کش بلکه با بمب ۱۰ تنی.با انداختن همون مادر بمب ها توی بصره شیعه نشین! با شکنجه های وحشیانه روحی و جسمی و جنسی تو زندان ابوغریب!
منم که از این روش ان فکرانی! بودم که ماهواره و بی بی سی و از این دری وری ها زیاد نگاه می کردم و کلا نگاه خوش بینی به این شیپورهای روباه پیر داشتم باورم شد که حقوق بشر یعنی همین.
پس من متوجه شدم که اون خدا بیامرز معلمه در به کار بردن واژه حق حسن نیت داشت! پس من اون مدت به صورت اشتباه یهویی فکر می کرده بودم که متوجه شدم که حق یه معنی دیگه ای داره.در واقع حق هیچ معنی دیگه ای نداره!پس معلمه درست می گفت که حق یعنی تنبیه یعنی کتک یعنی خین و خین ریزی! پس حقوق بشر یعنی ریختن خون بشر! حالا هر چی خون ریزی بیشتر حقوق بشر محکم تر!
البته یه واژه حق دیگری هم داریم که به صورت مرکب در لفظ ” حق الناس ” به کار می ره که البته هیچ ربطی به این مباحث نداره و صرفا یک اشتراک لفظی معمولیه.مثل واژه آزادی که با تعریف ما بچه مسلمونا از آزادی آزادگی در میاد و از تفسیر سکولار ها از آزادی اباحی گری و لا ابالی گری و فساد و فحشا!
اون حق رو شخص خدا باز کرده و از اونجایی که سیاست مدارا نظریه پردازا و استراتژیست های غربی و نامسلمون کلا کاری به خدا ندارن و هر چی خدا گفته بر عکسش رو عمل می کنن پس این حق با اون حق هیچ ربطی نداره.
البته یه تعریف بینابینی هم هست که از هر دوی اینها استفاده میشه و اون حق التحریریه بنده حقیره! به این صورت که اگه به مذاق سر دبیر خوش ذوقمان! خوش بیاد حقوق بنده در معنای اسلامی اون با احترام تقدیم بنده شده و در صورت مغایرت با سلیقه ایشان چنان حق بنده در معنای سکولار آن بر کف دستان لرزان بنده گذاشته خواهد شد و کاری با جیب بنده خواهد کرد که خط کش آن خدابیامرز می کرد با کله مردوخی!